روز 31دسامبر2009، سوئد بهعنوان آخرین رئیس دورهای اتحادیه اروپا، ریاست امور خارجی و امنیتی اتحادیه را به ساختار جدید و دائمی اتحادیه اروپا در بروکسل تحویل داد.
طی دههها، ریاست اتحادیه بهصورت چرخشی، هر 6 ماه به یکی از کشورهای عضو تحویل داده میشد و اینک این مسئولیت طبق معاهده لیسبون به ساختار مستقر در بروکسل انتقال یافته است؛ اقدامی که ممکن است گامی کوچک برای بشریت تلقی شود اما به یقین گامی بزرگ برای اروپا محسوب میشود. آنان که درک تاریخی دارند، به اهمیت کشور- ایالتهای عضو اتحادیه اروپا واقفند، کشورهایی که زمانی دائما با یکدیگر میجنگیدند و اینک برای آنکه جایگاه مهم خود را در عرصه جهانی حفظ کنند، با هم دیپلماسی بینالمللی خود را تعیین میکنند.
سالهای پس از 1989، هنگامی که اروپا در پی فروپاشی اردوگاه شرق و پایان جنگ سرد، با تحولاتی بنیادین مواجه شد، سالهای توأم با موفقیتی برای اتحادیه در حال گسترش اروپا بوده است. از آن سال تاکنون تعداد اعضای اتحادیه از 12 کشور به 27 کشور رسیده است و حدود 100 میلیون نفر از ساکنان بخشهای مرکزی و شرق قاره از ثبات اجتماعی و رفاه مادی برخوردار شدهاند. ارائه یورو بهعنوان واحد پولی مشترک بسیاری از کشورهای عضو، مصداق اتحاد و تلفیق کشورهای عضو اتحادیه اروپاست. آنچه طی 2 دهه اخیر، اروپا را از شاید مهمترین مشکل امنیتی جهان تبدیل به یکی از مهمترین شرکای جهانی تقریبا در تمامی موضوعات کرده است، جذابیت ساختار اتحادیه اروپاست.
اما آنچه آینده به ارمغان خواهد آورد، به هیچ رو از پیش تعیین شده نیست. در واقع گذر زمان است که تعیین خواهد کرد اروپا طی دهههای پیش رو تبدیل به الگوی آینده جامعه بینالمللی میشود یا موزه گذشته جهان. تصمیمگیریهای اتحادیه طی چند سال آینده، در ترسیم آینده اروپا بسیار تأثیرگذار خواهد بود.
دولتها و ملل اروپایی اگر میخواهند الگویی برای آینده جهان باشند، باید همچنان به ایده اروپای آزاد در جهان آزاد، متعهد و پایبند باشند. در مقام عمل، این هدف درصورت پیگیری ماده 49 معاهده رم- باز گذاشتن درهای اتحادیه روی هر کشور اروپایی که آمادگی و ظرفیت داشتن ارزشها، منافع و سیاستهای اتحادیه اروپا را داشته باشد – محقق خواهد شد.
حدود 150میلیون نفر در جنوب و شرق اروپا- بالکان غربی، اوکراین و ترکیه - خواهان برخورداری از حق شهروندی اتحادیه اروپا هستند. عضویت یک کشور در اتحادیه قطعا به لحاظ زمانی، فرایندی طولانی است، اما روند پذیرفته شدن و الزامات آن بهگونهای موجب نوسازی و اصلاحات دمکراتیک کشور مذکور میشود که تقویت اتحادیه اروپا را در پی خواهد داشت. اروپایی که درهای خود را روی افرادی که مایلند و میتوانند به اتحادیه بپیوندند، ببندد، آینده خود را از بین برده است. به همین اندازه، تعهد مجدد اتحادیه اروپا به اصلاح اقتصادی خود اهمیت دارد. موفقیت یا شکست اقتصادی اتحادیه طی دهه پیش رو، عامل مهم دیگری است که تعیین میکند اروپا الگوی آینده جهان خواهد بود یا موزه گذشته آن.
تحقق این هدف در چارچوب معاهده لیسبون، نیازمند رویکردی متعهدانهتر است.مایه شرمساری است که تنها 2کشور از 27کشور عضو اتحادیه، حدود 2درصد تولید ناخالص داخلی خود را صرف تحقیق و توسعه میکنند. لازم است که اتحادیه اروپا، جوامعی را درون خود پی ریزی کند که بهعنوان رهبران آینده جهان در زمینههای اجتماعی، سیاسی و نوآوریهای تکنولوژیک دیده شوند و باید تمامی این جوامع بلافاصله برای رسیدن به اقتصادی با تولید اندک کربن (کم آلاینده) تلاش کنند.
یک اروپای آزاد باید همچنین به اقتصاد آزاد جهانی بهطور کامل پایبند باشد. روند مداوم جهانیسازی نه تنها برای اروپا بسیار مهم است، بلکه تنها راهی است که با پیمودن آن میتوانیم میلیاردها انسان را در سراسر جهان از ورطه فقر بیرون بکشیم و پایههای محکمتری را برای برقراری حاکمیت قانون و حکومت جهانی در کشورهایی که فاقد چنین نهادهایی هستند، بنیان بگذاریم. اروپا درصورتی به این هدف میرسد که روابط استراتژیک عمیقی را با بازیگران عمده در جهان امروز که به شکل فزایندهای به سوی چند قطبی شدن پیش میرود، برقرار کند.
طی سال گذشته- با توجه به نحوه مقابله با بحران مالی و تلاش برای مقابله با تغییرات جوی- نیاز به ایجاد یک الگوی جدید برای حکومت جهانی و مشکلات فرا روی آن بیش از پیش آشکار شد. نهادهای نخبهگرای کوچکی مانند گروه8 دیگر قدرت تأثیرگذاری ندارند، همچنان که نشستهای گسترده و بزرگی مانند آنچه در کپنهاگ شاهد بودیم، نیز دیگر کارکردی ندارند.همکاری و اتحاد در عمیقترین لایههای ساختاری اتحادیه اروپا ریشه دوانده است.
به این خاطر است که اتحادیه اروپا ظرفیت تبدیل شدن به یک الگو نهتنها برای منطقه، بلکه در سطح جهان را دارد. اگر قرار است ما موفق شویم، باید نهادهای جدید تصریح شده را در معاهده لیسبون ایجاد کنیم، تعهدمان را به یک اروپای آزاد حفظ کنیم، روند اصلاحات اقتصادی را شتاب ببخشیم و برای ایجاد یک چارچوب جدید برای حکومت جهانی پیش قدم شویم، حکومتی که از روند جهانیسازی به شکل مستمر و مداوم حمایت کند. اقداماتی کمتر از این قابلقبول و مؤثر نخواهد بود.
* وزیر امور خارجه سوئد
روزنامه زمان ترکیه - 9ژانویه2010